زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

زبان ناتوان

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۵۳

بگذار بنویسم برای تو

من آنقدرها بد نیستم

گاهی خلقم تنگ میشود چون دین خدا نمیگذارت به راحتی به آغوشت بکشم

و نمیدانم با احساس سرکش خویش چه کنم؟

 

گاهی گریان میشوم

بهانه ای باشد تو به آغوشم بکشی

 

گاهی قهر میکنم

تا بفهمم نبودنت آتشم میزند

 

آری من دوستت دارم

اما بیان خوبی در ابراز عشق ندارم

 

پ.ن: دل نوشت شب های بهار 1400

 

خلوتی دیگر و شروع

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۳۴

سلام و عید مبارک

هنوز هم هر وقت دلم پریشان میشود، زبور دل میزبان تمام گفتگوی های من است. جایی که دوست دارم شعر بگویم، نثر بنویسم و عاشقانه ترین تمناهایم را در قالب واژه ها شکل بدهم.

بارها پنداشتم که عاشق شده ام

اما

غافل از اینکه عشق التهاب و اضطراب نیست

عشق برهم آشفتگی نیست

عشق آرامش و تسلای خاطر است

عشق رضایت است و لبخند

 

عمری غلط رفتم

مددی کن که خدایا شروع سال های 1400ای ما با عشق واقعی عجین شود

در بند نماندن

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۶

دوس دارم برگردم به روزهای رهایی در مزرعه در کودکی

آسمان باشد و پرندگان رها

و یادم باشد که من از سختی های بسیار عبور کردم و در این نقطه ایستادم

حال وقت رها کردن نیست

هنوز راه ادامه دارد

من بی دلیل خلق نشدم و نباید در بند حقارت ها باشم

 

خدایا! خودت یاری کن دل ما را

ای با وفاترین...

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۰

همه می گویند امشب، شب تولد علمدار است

آقای من! ای با وفاترین! ای عشق بالابلند!

دلم از بی وفایی روزگار شکسته است

از نامردی مردمانی که ادعای رفاقت با تو دارند

از جور روزگاری که عمری دم از مرام و معرفت عباس زدند

 

ای علمدار!

شکسته قامت من زیر بار روزگار

زیر بار دل شکستگی ها

بیا و امشب آب حیاتی برسان مولا

  

 

                                              

پ.ن: یا عباس

قدمی نزدیک تر

چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸

خدایا در این روزهای پر التهاب که مرگ چشم در چشم ما دوخته است

آرامشی از جنس خودت به قلب هایمان عطا کن

و بیاموز به ما که قادر مطلق تویی

و ما را از بند گناهانی که عمری ما را از تو دور کرد رها کن

خدایا در این سال جدید

ما را قدمی به خودت نزدیک تر کن

عهدهای سال نو

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۲۶

سال جدید آغاز شد

و به چشم بر هم زدنی دو روز از این سال جدید گذشت

خدایا! دستانم را بگیر که بر عهدهایی که با تو بستم، ثابت قدم بمانم

و همچون طبیعت، قلب مرا هم تازه و زنده گردان

 

پایان 1398

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷

کمتر از پنج دقیقه دیگر پرونده  سال 1398 بسته میشود

خدایا! مرا با عشق وارد سال 1399 کن

سهم مرا از سال جدید آرامش و حضور مادام خودت قرار بده

نگذار در سال جدید از تو بیشتر فاصله بگیرم

خدایا به فرشتگانت بگو در 1398 این بنده ات تلاش کرد به تو نزدیک تر شود

قدری اما هنوز راه را بلد نیست

خدایا در سال جدید ما را یک قدم به خودت نزدیکتر کن

ای تمام آرامش

بنای دل ساختن

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۳

خدایا! من خراب کردم بنایی را که تو صاحب خانه اش نبودی

بیا و این بار کمکم کن که

با تو و برای تو خانه دل را بسازم...

 

کنج خلوت وبلاگ نویسی

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۱

آدمی وقتی خودش را از قید و بند آدم ها رها میکند

آرام میشود

از اینکه در خودش سیر کند و خود را بیابد، حس مطلوب پیدا میشود

پیش از شروع امروز، از آن شبکه اینستاگرام خودم را رها کردم

آمدم در همین کنج وبلاگ خلوت کنم

نه محدودیت کلمه دارم 

نه تهدیدی برای حذف تصویرها

برای دل می نویسم و مخاطب اهل دل

اینجا  هنوز عجیب عطر آرامش دارد

اندکی خلوت

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸

برمی‌گردم و اندکی ماه را تماشا میکنم 

آری خیلی وقت است ماه را ندیده ام 

ستاره‌ها را نشمرده ام و روزمرگی و آدم ها غافلم کردند 

غافل از تماشای راز رابطه خالق و مخلوق

 

خدایا بیا امشب اندکی خلوت کنیم

من آمده ام...