زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

تولد و تنهایی و افکار همیشگی و دغدغه ها

پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۴۷
امشب شب آروزها بود و لیل الرغائب ها!!

دارد شب تمام می شود. نمی دانم پدر و مادرم من که بچه بودم چه آرزویی برایم کردند. که نمی توانم راحت و بی دغدغه و هدف جلو بروند.

نمی دانم چه ارزوهایی برایم دارند؟؟؟ کاش آنها خبر از آرزوی من داشتند.

دو روز دیگر ۲۲ساله می شوم. ۲۹ اردی بهشت برایم همیشه لبریز تنهایی و خلوت بوده و هست. نمی دانم امسال هم در تنهایی سپری اش می کنم یا در هم همه ی آدم ها  و باز هم خلوت دل و پرسش همیشگی ام از خدا چرا این روز مرا آفریدی؟؟؟و اصلا چرا آفریدی؟

 پیمانه ی عمرم از گناه این روزها دارد پرتر می شود و نمی دانم چه دارم می کنم.

بدجور درگیر درس های نخوانده شدم و این انتخاب رشته ی کارشناسی ارشد...

حرف های زیادی دارم. اما رفقا برایم دعا کنید نلغزم و باز هم بهترین را انتخاب کنم

گفت: اگر کار برای خداست گفتن پس برای چیست؟؟؟؟؟؟

داداش گمنام آشنا! کجایی؟ خیلی الان به حضورت نیاز دارم. مثل همیشه.

همکلاسی های آسمانی ام نمی دانم در جشن فارغ التحصیلی بودید یا نه! اما اگر بودید به من بگویید چرا وقتی من به خاطر ادای نماز اول وقت دیر به خواندن سوگندنامه ی مهندسی رسیدم، عده ای خندیدند؟؟؟ شاید چون فکر می کردند اصل جشن به همین تکه اش بود و من نبودم.

اما مهندسی که حق خدا را سر وقت ادا نکند چگونه حق خلق خدا را درست ادا خواهد کرد؟؟؟

این را نمی دانم کجای سوگندنامه ام  نوشته اند. اول خدا بعد نفس خودت

اصلا نمی دانم چرا نقشم را پیدا نمی کنم!!!! دلم بدجور باران وهم زدایی می خواهد. مثل باران امروز که بی وقفه ساعت ها برای زمین بارید.

خدایا! تنهایی حاصل از نبودنت را توشه ی ۲۲ سالگی ام قرار مده، همین

 

مثل این گل در سرمای ابهامم، که چه زمان سر برآورم برای دیدن خورشید واینکه خورشید دقیقا کجا ایستاده

 

 

 

  • زبور دل

نظرات  (۴)

شما سوگند عملی خوردید و مثل بعضی ها فقط حرفش رو نزدید و پای حرفتون تا عمل وایستادید!!این یعنی قسمِ واقعی!
و اما ....نا امید شیطانه!
دلت را خانهٔ مـا کن، مصفّـا کردنش با من به من درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من
اگر گم کرده‌ای ای دل، کلید استجــابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من
بیفشان قطره‎ی اشکی که من باشم خریدارش بیاور قطره‌ای اخــلاص، دریـــا کردنش با من
اگر درها به‌رویت بسته شـد دل برمکن بازآ درِ این خانه دق‌البـاب کُـــن واکردنش با من
به ما گو حاجت خود را، اجـابت می‌کنم آنی طلب ‎کن هرچه می‌خواهی، مهیّـــا کردنش با من
بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمـع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من
به قـرآن آیهٔ رحمت فـراوان است ای انسان بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت تو توبه نامه را بنویس، امضـا کردنش با من
یاعلی
پاسخ:
پاسخ: سلام شکسته بال
ممنون که این شعر را به من یادآوری کردی. ممنون همسنگر خوبم
سلام.
خندیدن های این عده مهر تاییدی است بر درستی کارتون.
راستی تولدتون مبارک.
چون یه رابطه ای با تولد عاشق ولایت داره من هم یادم نمیره.
پاسخ:
پاسخ: سلام
ممنون از تبریک شما
سلام دوست عزیز.وبلاگ زیبایی داری.ممنون میشم به منم ی سری بزنی.اگه خواستی منولینک کن منم باهاتم باشه؟؟
پاسخ:
پاسخ: چشم بروی دو دیده نرگس خانوم
سلام مبارک باشه.
تولدت.
خیلی قشنگ بود
انشالله به زودی در لباس استاد دانشگاه ببینمت که دانشجوها را تشویق به نماز اول وقت کنی و درس و کلاست را با یاد و نام الله و افتخار به این کار شروع کنی و...
احسنتم

پاسخ:
پاسخ:
ممنون عزیز دلم
از خدا هم همین دعای خوبت رو می خوام
واقعا خدفم از این همه درس خوندن و اومدن تو رشته ی فنی همین بود.
مختخصص متهعد
امیدوارم آفات علم ما رو نگیره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی