در قفس را بگشا
يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴
چند ساعت دیگر که بیست و نهم می رسد! منم و شروع یک مبدا جدید از بیست و سه سالگی....
عمری به خطا رفته ام، نمی دانم تولد چیست که برخی برایش جشن میگیرند، مگر نه است دنیا قفس است، انسان برای اسیر شدن در قفس جشن میگیرد؟؟؟
یا نه شاید جشن تکلیف می گیرد!
یا نه شاید...
هم خوش بینم به تو ای 29 امین روز اردی بهشت
هم دلگیرم از تو ای 29 امین روز اردی بهشت
من هر چه می کشم از تو می کشم ای 29 امین روز اردی بهشت...(1)
خدایا! دارم از دلتنگی مداوم روح می پوسم. این روزها و حرف هایی که در رفت و آمدند دارند گوشه نشینم می کنند..
باورت می شود، بشنوی که پاک بودن افتخار نیست؟؟!!!
این را چه بنامم این تفکر را، چه سواد مبتذلی در این دانشگاه ها عاید ما شده، که به این افکار رسیده اند!
خدایا! بیا و فردا در همین 29امین روز در قفس را باز کن، دلم هوای پرواز دارد...
بیا و فردا در همین 29امین روز در قفس را باز کن، دلم هوای پرواز دارد...
(1) برداشت شده از شعری
- ۹۳/۰۲/۲۸
وضو بگیر و سرسجاده ات بنشین و به خداوند عرض کن به دیدار شما آمده ام.
اگر خطاهایت و افکاردنیوی به ذهنت آمد، چند بار استغفار کن، برطرف می شود و فضای دلت خلوت و روشن می شود آن گاه صلوات فرست تا نورش بیشتر شود.
اگر بر این کار مداومت نمایی، اینده دقیقه همه ی اوقات شبانه روزت را خواهد گرفت.
حاج محمد اسماعیل دولابی