زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

امان دل را بریده امشب باران واژه ها

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷
روزگاری دل مان عاشق بود
واژه واژه حرف می ریخت برای گفتن
می خواندی و میرفتی و بغلی واژه از نای قلمت می ریخت

می نالم و می گریم
اما تو نمی خوانی
حسرت به دل ایام مانده است در این زندان
این دل بنویسد و تو از دور بخوانی

آن شور کجا رفته؟
آن شوق غزل خوانی؟
آن تور بیندازی تا صید کنی حرفم

عمری گذشت و دل از یار رنجید
کو زلف پریشانی؟
کو شوق پیله و پروانه؟
از حسرت این قلب و این موج خروشان هر بند و سر خطی

تو تور بیافکندی و شاعر شدی 
آری
شاعر شدی
از تحصیل عشق آمد 
این منزل و کاشانه
گشته زبور 
آری
آن هم زبور دل
تو دور زما گشتی
اما دل ما 
باز هم از عشق سخن دارد
...


دل می نویسد 
امشب امانش را بریده واژه ها
شاعری بیاید و مشتی ببرد شاید بار دل ما کم شد....


پی نوشت :
نوشته های سروده همین الان به دلم آمد
سری به همسایه های این خانه زدم
از روزهای نوشتنم و شروع وبلاگ نویسی ها و ... 
Related image


واژه هایم شاید وزن نداشتند اما بهانه جاری شدن باران شدند روی گونه ها....
دارند از وزن دل من کم میکنند



  • زبور دل

دل آباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی