زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

بسم الله

پیام شهید امروز:

شهید حسین خرازی هنگامی که صدای اذان را می شنید با آن شلوغی خط و کارهای مهم می گفت :

می خواهم بروم موقعیت الله … 

  

 

Unknown

يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۲۱

امروز شروع بیست و دو سالگی من است...

خدایا! این سال جدید از عمرم را برایم چنان رقم بزن که تنها در راهی گام بردارم که رضای تو در آن باشد. و راهی باشد که مرا به مولای عصرم نزدیک تر گرداند.

آمین رب العالمین

در سال جدید می خواهم چنان چون پرستویی اوج بگیرم که لذت پرواز را تجربه کنم. برایم دعا کنید...

دعا کنید که همگی جز پاسخ دهندگان به ندای أین الرجبیون باشیم...

تولد و تنهایی و افکار همیشگی و دغدغه ها

پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۴۷
امشب شب آروزها بود و لیل الرغائب ها!!

دارد شب تمام می شود. نمی دانم پدر و مادرم من که بچه بودم چه آرزویی برایم کردند. که نمی توانم راحت و بی دغدغه و هدف جلو بروند.

نمی دانم چه ارزوهایی برایم دارند؟؟؟ کاش آنها خبر از آرزوی من داشتند.

دو روز دیگر ۲۲ساله می شوم. ۲۹ اردی بهشت برایم همیشه لبریز تنهایی و خلوت بوده و هست. نمی دانم امسال هم در تنهایی سپری اش می کنم یا در هم همه ی آدم ها  و باز هم خلوت دل و پرسش همیشگی ام از خدا چرا این روز مرا آفریدی؟؟؟و اصلا چرا آفریدی؟

 پیمانه ی عمرم از گناه این روزها دارد پرتر می شود و نمی دانم چه دارم می کنم.

بدجور درگیر درس های نخوانده شدم و این انتخاب رشته ی کارشناسی ارشد...

حرف های زیادی دارم. اما رفقا برایم دعا کنید نلغزم و باز هم بهترین را انتخاب کنم

گفت: اگر کار برای خداست گفتن پس برای چیست؟؟؟؟؟؟

داداش گمنام آشنا! کجایی؟ خیلی الان به حضورت نیاز دارم. مثل همیشه.

همکلاسی های آسمانی ام نمی دانم در جشن فارغ التحصیلی بودید یا نه! اما اگر بودید به من بگویید چرا وقتی من به خاطر ادای نماز اول وقت دیر به خواندن سوگندنامه ی مهندسی رسیدم، عده ای خندیدند؟؟؟ شاید چون فکر می کردند اصل جشن به همین تکه اش بود و من نبودم.

اما مهندسی که حق خدا را سر وقت ادا نکند چگونه حق خلق خدا را درست ادا خواهد کرد؟؟؟

این را نمی دانم کجای سوگندنامه ام  نوشته اند. اول خدا بعد نفس خودت

اصلا نمی دانم چرا نقشم را پیدا نمی کنم!!!! دلم بدجور باران وهم زدایی می خواهد. مثل باران امروز که بی وقفه ساعت ها برای زمین بارید.

خدایا! تنهایی حاصل از نبودنت را توشه ی ۲۲ سالگی ام قرار مده، همین

 

مثل این گل در سرمای ابهامم، که چه زمان سر برآورم برای دیدن خورشید واینکه خورشید دقیقا کجا ایستاده

 

 

 

بسم الله

پیام شهید امروز؛ ابراهیم همت

انسان یک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد،بد نیست بهترین موقع بعد از پایان نماز،وقتی سر به سجده می گذارید،مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بیندازد،آیا کارمان برای رضای خدا بود.


جانب داری از اهل خدا

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۵۸
معصیت که می کنی دلت تیره می شود. تیرگی ها که کم کم جمع می شود دیگر رنگ و بوی خدا را نمی بینی.

به قول استاد:" همین می شود که نمازهایمان حالی ندارد." همین می شود که حالمان اینگونه می شود."

امروز را که سکوت اختیار کردم. دیدم چقدر از حرف های دوستان، قضاوت ناصحیح و غیبت است.  همین می شود که درک نمی کنیم چون علی(علیه السلام) سر صلاة را...

یک شب جشن می شود. نمی دانم مگر خبری شده است که قیدها را رها می کنیم.

حال دلم خوب نیست. چون حال دل را خراب کرده ام. به حافظ سری می زنم و می گوید:

هر آنکه جانب اخل خدا نگه دارد   خدایش در همه حال از بلا نگه دارد


و چقدر بلاسرم نازل شده به خاطر جانبداری نکردن از اهل خدا، از مؤمنین گرفته تا امام عصرم که امروز و این جمعه هم گذشت و خبری از عطر جانبخش علوی اش نشد.


خدایا! آنی و کمتر از آنی رهایم نکن. مرا در این حال خراب و پریشانم رها مکن. دارم دیوانه می شوم از دست این نفس اماره...

با بال هایم چنان کردم که در آتش معصیت می سوزند و همین می شود که پرواز نمی کنم و پا در تعلق زمین دارم...


خدایا! مرا به صراط مستقیمت هدایت کن...

خدایا مرا بگیر از دنیا

پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۳۸
مولای من!

دلیل نیامدنت را امشب فهمیدم. من پر ادعا وقتی دل می شکنم و نابجا سخن می گویم. به چه کار تو می آیم؟؟ جز اینکه خون به دل تو می کنم.

امشب با تمام وجود تصمیم گرفتم. برای همیشه ساکت شوم. نه سخنی بگویم و نه قضاوتی کنم.

استاد گفت: همین قضاوت هاست که جهنم را از وجود ما پر می کند.

خدایا!

کاش می مُردم و امشب این تندی را نمی کردم. 

کاش نبودم در این لحظه ها!


خدایا!

مرا بگیر از دنیا بیش از اینکه دلیل رنجش گردم...

خودم را نمی بخشم. اشک امان از من گرفته است. خدای من کجایی؟؟؟؟بدجور زمین خوردم به خاطر نفسم و تندی ام....

خدایا! دریاب دل مرا ای محبوب من!

خدایا! کاش مرا خلق نمی کردی...

کاش مرا خلق نمی کردی..

روز پانزدهم اردی بهشت چشم که باز کردم راننده در کنار حرم کریمه ی اهل بیت ماشین خودش را متوقف کرد تا نماز صبح را میهمان حرم بانو باشیم.

باورم نمی شد. سه ماهی بود که بدجور دلم هوایی حرم خانم فاطمه(سلام الله علیها) شده بود . هر بار به دلیلی توفیق رفتن از من سلب می شد. اما اینبار بی آنکه  واقعا خواسته باشم. میهمان حرمش شدم. وقت تنگ بود اما در همان وقت کوتاه اشک امان از کف گرفته بود و دلم تاب نداشت. حرف های دلم و جورهای روزگار را به بانو گفتم. 

از دل شکستن های روزگار

از دورویی افزون شده بین آدم ها

از تردید دوستانم

از...

از تنهایی های خودم ...


*****

امروز غروب حسابی غم در دلم جا گرفت، دلیلش را نمی دانم. ولی فهمیدم خدا می خواهد کمی با من حرف بزند. چرا که خیلی وقت بود آن طور که دلم می خواست با او کلامی نگفته بود. از قضای روزگار دوستان برای تفریح بیرون رفتند و اذان را گفتند و فرصت فراهم شد که خلوتی کنم.

باور نمی شد اینقدر خدا بخواهد این بار هم شفاف و بی پرده با من سخن بگوید. این ایام آنقدر حرف و کلام های سوءظنی و نارواها شنیده بودم و نمی دانستم چه باید بکنم که  خدا حسابی مرا متوجه کرد  او گفت:  حرف دیگران باید  تو را بیشتر به سمت حُسن گمان نسبت به برادر و خواهر دینی ات سوق دهد.

گفتم خدایا! دیدی چه شد؟ تو هم حس می کنم رهایم کردی! گفت: اگر فضل من نبود تا به الان نابود شده بودی.

گفتم خدایا! با حرف مردم زمانه چه باید کرد؟ گفت: این سخنان را رها کن که من خود آگاهم و حق را ادا خواهم کرد.

گفتم: خدایا!...

و به راستی قرآن متن عاشقی خداست.


و هیچ لیلی در عالمین به پای خدا نمی رسد. جز خدا کسی شایسته ی عشق ورزی نیست. چرا که آنقدر عاشقانه حواسش به ما بندگان عاصی اش هست که کسی اینگونه مراقب ما نیست و هوایمان را ندارد.

دوستان!

خدا

خدا

خدا

عشق است..


همیشه گفته و می گویم: من که خدا را نمی شناسم ولی می گویم عشق است ولی علی(علیه السلام) که خدا را می شناخت، حق می دهم در لحظه ای که با او سخن می گفت، مدهوش شود.


هر وقت سخنان و تهمت و نامردی را دیدید، حتما سری به آیات 11 تا 25 سوره ی نور بزنید.


لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْراً وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ (12) لَوْلَا جَاؤُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ (13) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (14) إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ (15) وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ (16) یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (17) وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (18) إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (19) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِیمٌ (20)‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (21) وَلَا یَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (22) إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (23) یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (24) یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ (25)


راستی یادمان نرود که اگر عیبی از کسی شنیدیم چه خوب است که چون خدا ستارالعیوب باشیم.

خدا با آنکه ناراحت از عیب ها و خطاهای ماست اما می پوشاند و درهای رحمتش را نمی بندد. خودش گفته است اگر چون من ببخشی و بپوشانی من هم در حق تو چنین خواهم کرد.

پیام شهید امروز هفدمین روز اردی بشهت

دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۳۱
پیام شهید امروز در هفدهمین روز  اردی بهشت ماه

شهید حسن باقری:

اگر از دست کسی ناراحت شدید،دو رکعت نماز بخوانید،بگویید:خدایا!این بنده ی تو حواسش نبود،من گذشتم،تو هم ازش بگذر...


خداوند مقرب ترین بندگان خود را از میان عشاق برمی گزیند و همانانند که گره ی کور دنیا را با معجزه عشق میگشایند.

"شهید سید مرتضی آوینی"

پیام شهید امروز

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۱۸

بین سی و دو عضو مجمع مرکزی کشوری ما شش نفر در ایجاد حرکت های موج آفرین پیشتاز بودیم. این بار از خطه ی خوزستان این حرکت شروع شد. و رفیق دزفولی ام قبل از شروع سال جدید هر صبح یک جمله از شهیدی را برایمان ارسال می کرد.  و هر صبح ما با یاد شهدا متبرک می شد. به اردی بهشت که رسید. او دیگر پیام شهید امروز را ارسال نکرد و من پذیرفتم این کار را ادامه دهم. چند پیام شهید امروزهای این ایام را تقدیم شما می کنم:


شهید علی صیاد شیرازی:

قهرمان کسی است که دل به دنیا نسپرد و در التهاب هجرت به دیار دوست سر از پا نشناسد.


شهید هادی علی دوست:

ای عزیزان بدانید که ماندمان در گرو رفتمان است.


شهید سید مرتضی آوینی

نیت ها را خالص کنید و یقین بدانید هر اندازه که نیت ها را پا ک کرده و آنچه درتوان داریم بکار گیریم به همان اندازه نصرت الهی نصیبمان خواهد گشت.


شهید مهدی باکری

اولین سخنم این است که هر کس را می بینید نهی از منکر کنید.





و اما پیام شهید امروز در سیزدهمین روز اردی بهشت ماه:


شهید حاج شیخ عبدالله میثمی


هیچ کس بی آنکه   سعی کند به زیارت آفتاب نخواهد رفت