حل درد

می اندیشم به اینکه می گویند برخی با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند...

می اندیشم که برخی حکم به ظاهر می دهند...

می اندیشم به تنهایی و غربت برخی دلها...

خدایا! عجب دنیای عجیبی برپا کرده ای! عجیب...

خدایا! ما را از آنانی قرار بده که بفهمند رمز و راز رفتارها را و در سکوت ها دردها را حل کنند...

در سکوت ها دردها را حل کنند...

اتلاف خود

صبح فرم هایی را به هم منگنه کردم طبق دستور
بعد موقع تحویل گفتند، این برگه را جدا کن و بده دانشجو بیاورد
آن برگه را جدا کنم می ماند یک برگه!!
این یعنی اتلاف بیت المال!! اصلا چه نیازی به منگنه کردن بود؟!! حیف آن میخ منگنه ها!
این یعنی اتلاف وقت!!
چند خط بیشتر می خواندم آن کتاب را!!

نمی دانم آن دنیا خدا ریز ریز اعمال را بیرون بکشد چیز مفیدی هست که در کسر کردن ها و جمع کردن ها برای ما باقی بماند!!
زندگی، فکر می کنیم کار می کنیم ولی عبث است. تازه مفهوم برکت را می فهمم...

درون

آن چیزی که برای آرامش به دنبال آنیم، در درون ما نهفته است
عجبا!!
که در بیرون ساعت ها و سالها پی آن می گردیم!!!...
و شاید همین است دلیل این همه گم شدن ها
دلیل این همه تعلق ها و سپس رها شدن ها
دلیل این همه ابهام ها
دلیل این همه...

علم بی اثر

می گفت:
کار بی علم، کم اثر است
علم بی کار، بی اثر است...
قصه ی امتحان های خدا هم همین است
در بوته ی آزمایش اوئیم
تا بدانیم چقدر عامل به سخنان اوئیم
و
چه بسا روایت ها و شرح حال اولیا را بدانیم
غافل از اینکه
علم بی کار
بی اثر است...

نگاهم پی تو می گردد

اولین باری که آمدم آستانت را به یاد داری؟
کفش هایم را دوست برد
من ماندم و پا برهنه در آستان تو
و دعای کمیل
و نظاره کردن شکوه تو
هنوز مشتاق سجده ای دوباره ام در کنار در ورودی تو

بطلب مرا تا شبی را تا صبح دوباره بی هیچ پلک زدنی
با هم سخن بگوییم
دلم حرف ها دارد
و نگاهم پی تو می گردد...


السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

حرف دل

حرف دلت را نگه ندار

وقتی نگهش داری

هر چقدر با زبان عقل سخن بگویی

کار خراب تر می شود

حرف دل

حرف دل است

اثرش را فقط دل می فهمد....

صدای رفتار

خیلی اندیشیدم که کلامی تازه برای این روزها داشته باشم و سطری بنگارم، اما جز این به کام قلم من خوش نیامد:

صدای رفتارها بالاتر از گفتارهاست...

تُنگ دلم

کاش می دانستی
اشتیاقم برای داشتنت
بی حد و اندازه است
آنقدر که احساس می کنم
اقیانوسی
در تُنگ دلم
دارد طوفانی می شود
بی آنکه بداند
این ساحل نیست
شیشه است
تُنگ دلم
می شکند....

راز فراق

می دانی راز فراق چیست؟

محک رفاقت است!

می خواهد بداند

در ندادن هم چقدر

این رفیق را

دوست داری؟؟؟

مخاطب من

این بغض گلو گیر
نفسم را بند آورده
فقط
مخاطب من باش و بشنو
گوش دادنت هم آرامم می کند.