مولا جان شرمنده
صدای موزیک و آهنگ دلخراشی که بلند می شود و اما اذان نه! این چه خوشی است که در مراکز تفریحی ما بیداد می کند؟؟
نام مسلمان را بر دوش می کشند اما دوست خود را به خاطر خواندن نماز اول وقت مسخره می کنند!!!
ای مولای من! خندیدم به خطاهایشان اما وقتی دیدم که دیگر ارزش هایم دچار خدشه می شود. پیاده شدم. از همراهی شان خود را محروم کردم.
خوشم به خنده های خودمان... به خنده ها و شوخی های خودمان که مفاهیم آموخته مان می باشد. نه به این رخدادهای کذایی!!!
یا مولای عصرم! تو چه ها می بینی و چه دردی را در قلب خود داری!
مولا جان! من شرمنده....
من شرمنده که همان گام اولم هم اشتباه بود که رفتم. مولا جان دیگر تکرار نمی کنم.
مرا چه به این جمع ها؟ جمع هایی که در آن حریم ها را می شکنند و برخی از قیدهایشان خارج میشوند.
الگوی فاطمی را می بینم و این ها را، و چه چیزهایی که دیده می شود و انسان شرم دارد از دیدن...
خنده ام می گیرد که به خاطر حضور من چقدر شادی از آنها سلب شد. فکر کنم اگر نبودم ...
آقا جان روی گفتن ندارم. آقا جان دریاب مرا که دیگر جایی نروم که تو را ناراحت می کند.
خوشحالم که از همان ابتدا بازگشتم. خدایا آنی و کمتر از آنی رهایم نکن...
- ۹۲/۰۳/۱۳