شب دوم، محک عاشقی
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۰۵
سلام بر شما آقای من!
دلم امشب عجیب دلگیر است، حرف های مانده در گلویم فزونی گرفته، عجیب روزهایی شده برای من
هر روز فشارهای بیشتر و سختی های بیشتر و کسی در این میان نیست...
بیشتر کربلای تو را این روزها احساس می کنم و غریبی تو را
دلیل دارد که میگویند برای تو باید گریه کرد تا آرام شد....
آقای من! در غریبی تو همین بس که ما محبین تو در عمل به دستورات تو نشسته ایم و هیچ عمل مفیدی از خود نداریم...
فدای دل غریبت ای مولای کربلا!
دریاب ما را!
کاش لیاقت خدمت بگیریم در این دهه ی محک عاشقی...
- ۹۲/۰۸/۱۵