دق الباب خانه رند عالم سوز
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹
خودم ساکن شده ام در خانه ای جدید
و دوستانم، این کتاب های همیشگی باز چیده شدند در خانه ی جدیدشان
اما خانه جدبد و کتاب جدید
"رند عالم سوز"
درست در قفسه ی بالای سرم ساکن شد
دق الباب می کنم
صدا آمد:
"رفیق! اگر از این فقر دنیایی عبور نکنی، به آن فقر الی الله نخواهی رسید؛
و هیچ چیزی مانند بلا، انسان را در برابر معشوقش ذلیل نمی کند.
معشوق ما هم که کبریایی است، پس کاسه ی دوستانش را از بلا پر می کند،
تا از عشق زودگذر، به مقام محبت حقیقی صعود کنند
و یقین داشته باشد که اینگونه، بلا از عسل هم برای تو شیرین تر می شود."
+پانوشت: رند عالم سوز/شرح شیدایی رند عالم سوز کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی
و دوستانم، این کتاب های همیشگی باز چیده شدند در خانه ی جدیدشان
اما خانه جدبد و کتاب جدید
"رند عالم سوز"
درست در قفسه ی بالای سرم ساکن شد
دق الباب می کنم
صدا آمد:
"رفیق! اگر از این فقر دنیایی عبور نکنی، به آن فقر الی الله نخواهی رسید؛
و هیچ چیزی مانند بلا، انسان را در برابر معشوقش ذلیل نمی کند.
معشوق ما هم که کبریایی است، پس کاسه ی دوستانش را از بلا پر می کند،
تا از عشق زودگذر، به مقام محبت حقیقی صعود کنند
و یقین داشته باشد که اینگونه، بلا از عسل هم برای تو شیرین تر می شود."
+پانوشت: رند عالم سوز/شرح شیدایی رند عالم سوز کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی
- ۹۳/۱۱/۰۵