باران دل ابر
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰
خبـر خیر ِتو از نقل رفیقان سخت است
حفظ ِحالات من و طعنه ی آنان سخت است
لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است
کشتی ِ کوچک من هر چه که محکم باشد
جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است
ســاده عاشق شده ام ساده تر از آن رسوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است
ای که از کوچه ی ما می گذری ، معشوقه!
بی محلی سر این کوچه دوچندان سخت است
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است
پا نوشت:
+شاعر : کاظم بهمنی
+دارد دلم از باریدن می میرد
- ۹۳/۱۱/۲۱