زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

آگاهم کن به خطاهایم

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۷
یک روز پاسخ می دهد
یک روز نه
آزمایش باید تکرار پذیر باشد
این روزها لیوان چای موقع افطار و دانه ای خرما
کنار میز و تجهیزات آزمایشگاه برایم شیرین تر از هر عبادتی است...
این روزها، برازش هر منحنی شبکه های اتمی مواد
برایم آیه آیه قدرت خالق است
خدایا! کمی یادم بده
بدانم کجاست اوج شکوه تو
و کجای کار من اشتباه می کنم و پاسخ نادرست می شود
آگاهم کن به خطاهایم
مبادا رهایم کنی...

هنوز نمی دانم...

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷

هلال ماه دارد می رود که مهتاب را در نیمه ماه به رخ آسمان کشد

و شش روز از میهمانی گذشت

هنوز نمی دانم از این خوان نعمت چه چیز را بردارم

هنوز نمی دانم روح بی تاب

تشنه ی کدام نوشیدنی این سفره است؟

هنوز نمی دانم

قلب ناآرامم

با کدام نعمت آرام می شود

ای ماه بندگی کمی راهنمایی ام کن

در هفتمین روز میهمانی آگه شوم به احوالم...



از چشم بیدار تا دل بیدار

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵
از ابتدای ماه
شب ها تا طلوع بیدارم
چشم ها بیدار است
اما
ای ماه بندگی
دلم را بیدار کن
دلم این روزها خواب است...

رمز شیدایی

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۹
سحر رمز شیدایی است
این را از چشم های مهتابی خواندم 
که پادشاهی شب  را در انتهای سحر
تقدیم خورشید کرد...

نگاه آسمان

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳

گویی کسی عاشق است

این را از نگاه آسمان فهمیدم...

خواب و بیدار

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱

نیمه شب گذشته است

اما بیداری همچنان اینجا جاریست

مساله ام این است

"چرا خوابند دل ها و بیدارند مَردمُ کْ ها؟؟"

اشک قلم

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷

قلم را زمین می گذارم

اشکهایش 

رودی بین کلمات روان کرده است

من از سیل فردایش می ترسم....

ای ماه دعای یا طبیب

جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶

ای ماه خدا

ای انیس قلب شکسته من

مرا به آغوش بگیر

یازده ماه قبل من تنها بودم و آواره

از سفره ات، جامی آرامش به من عطا کن

لقمه ای معرفت عطایم کن

دارم می میرم از داروهای روزگار

لختی طبیبم باش

ای ماه دعای

"یا طبیب من لا طبیب له"

آشیانم سوت و کور است...

جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰
آشوب شده باز امشب حال دل من
آشوب تر از هر لحظه
چقدر بین ما فاصله افتاده
بین من و تو
ببین چقدر شکسته ام
طوفان بلای دوری ات خردم کرده است...
خدایا! نفسم بند آمده است
بیا امشب خانه من
آشیانم بی تو سوت و کور است....
هوای دلم نفس گیر است...

هوای نفس کشیدنی

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۵

تا بحال

تلخی را شده ثانیه به ثانیه بچشی؟؟؟؟

وقتی تلخ می شود هوای اطرافت

هیچ کدام از ثانیه هایت را نمی توانی شیرین کنی

هوای نفس کشیدنی مرا آرزوست...