نم نم می بارد
و می دانم شاید این روزها
تو در این هوا عاشق می شوی
اما
یک لحظه
فکر کن هوا ابری بود
و لحظه
لحظه خداحافظی
پشت میکنی و می روی
و یک آن باران می گیرد
و صدای شکستن آسمان را می شنوی
و
صدای رعد
تو را یک لحظه متوقف می کند
یک لحظه ای که در جای جای زندگی لمسش خواهی کرد
و آن همان صدای شکستن قلب آرامی بود
که تو
نشنیدی...
+پی نوشت: آسمان همیشه با دل عاشق یکی است
+از عشق و باران پاییز نگو که این ها غلیان کوچک باران نیسان اردی بهشت است...
دارم به یاد تو می نویسم
کاغذ و قلم مهیا شده
اما
عجیب می لرزد دلم
وقتی به نگاهت میرسد
وقتی به هضم واژه های رفتنت می رسد
بغض در گلوی قلم گیر میکند
+یا حضرت عشق
حسرت یک رود را فقط رود می فهمد
تصور کن
ماه دستی بر رود بکشد
آب بر آب بزند
دل رود بی تاب شود
اما از آن که داغ بوسه ماه بر رود بماند....
میگویند آن رود دیگر آرام نیست
سالها و قرن ها گذشته
هنوز حسرت به دل دارد
مگر می شود
ساقی لب تشنه و ماه بنی هاشم بیاید
و تو از دست بدهی فرصت خدمتت را
و داغ دیده نباشی
مبادا چون فرات
خجل و حسرت زده بشویم
+یا عباس
+تاسوعا مقدمه عاشوراست یعنی بتکان خانه دل را که فردا با مولا حسین فقط باید پرواز کرد، فرصت طلب چیز دیگر نیست جز پرواز دل..
تا حالا شده یه جایی گیر کنی و آبرودارت تنها خدا باشه؟؟
روبروت یه آدم مهم باشه و اگر حقیقت رو بفهمه آبروت میریزه...
اون موقع فقط خداست و خدا
و
تو
فقط خدا رو داری
حتما صوت رو گوش بدین
فقط توصیه میکنم کلیپ را نگاه کنید
آمدیم بعد مدت ها
روزها رفت و دلتنگی ها افزون شد
ای عشق چه ها کردی با ما؟
دیر رسیدم به منزل تو
و اکنون آواره کوی و برزن این سرزمینم
کاش بیابم باز تو را...