زبورِ دل

زبورِ دل

اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانی
    چه زیبا .

فکری در نگاهی

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵
نگاه می کنم به گذر آدم ها

فکر می کنم به طرح های این روزهای مسئولین

می شنوم این اختلاس های عظیم را

سرم را برمی گردانم و  می بینم  چه حسرت ها در نگاه ها موج می زند...

 

یک سبد کالا شده نقل محفل ها!

راستی یک سبد ایده و فکر را تابحال به کسی داده اند؟ کاش یک کتاب در این سبد کالا بود به این نام  که "خودت را چند به دنیا فروختی؟"

 

اختلاس های کلان را می بینیم، اما هر کدام ما یک نوع اختلاس می کنیم.  تحصیل کرده هایی را می بینم که وام می گیرند و بعد با آن طلا می خرند! بعد فکر می کنم وام دار بودن چه زیبایی دارد؟ هیچ چیزی به ذهنم نمی رسد جز ایجاد زنجیره های اختلاس کوچک!

 

حسرت ها ر ا در چشم کسانی می بینم که پر از نعمت است وجودشان و اما خود را نمی بینند.

 

عمیق که می شوم پیوسته حالم خراب می شود و چشمم پر از اشک، تازه دردواره های آن دوست را می فهمم که از غربت علی(علیه السلام) سخن می گفت. نهج الیلاغه را می بندم که بعد از گذر یک خط از خطبه ی مولا، دیگر صفحه را تر شده می بینم.

 

گاهی فکر می کنم، چرا برای پوچ می جنگیم؟

لیست برنامه ی فردا را می ریزم و با خودم می گویم آقای بهجت حق داشت بگوید پایه های اعتقاد را قوی کنید.  این چیزهایی که مسئولین گشت و ... پی اش می روند شاخ و برگ اضافه است. پایه را دریابیم.

 

بعد فکر می کنم به حجم حرف های تلنبار شده ام. کاش کسی باشد، کمی گوش شنوا می خواهم

چهره هایی را میبینم برای یک نمره در هم رفته است، و رد شده اند از یک امتحان و تنها یک امتحان!

راستی این همه از امتحان های خدا رد شدیم  و  چرا ناراحت نشدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

به آینه نگاه می کنم و به چشمانم، کم کم تصویرم مات می شود و  باران جاری...

کاش نشانم دهد یکبار خدا نمره هایم در کارنامه ی موقت، این بلاتکلیفی بدجور حالم را بدست گرفته....

 

 

 

 

جزوه ها...

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۵۶
تمام جزوه ها را جمع می کنم،

همان ورق هایی که کنار هر معادله، واژه های دلتنگی هایم را در قالب بیت هایی سروده ام

همان ورق هایی که که وقتی کسی نیست و وقتی همه هستند خوب حرف های مرا درک می کنند

همان ورق هایی که پر از خط نستعلیق شکسته اند....

واژه ها مثل خودم در برابر این آدم ها شکسته اند

جزوه هایم را دوست دارم

همان هایی که هزار بار به من اثبات کرده اند خدا در دل اتم چه زیبا خدایی می کند

همان هایی که  با معادلات طولانی در انتهای به یک رابطه ی ساده ی خدایا! با معرفت ترینی می رسند.

 

دانشگاه  هنوز بی خبر است که من جزوه ی استاد نمی نویسم و آن چیزی که مرا استعداد درخشان کرد، نوشتن خنده های  الکترون های آزاد بود که در باند گپ خوب  بازی می کردند....

 

جزوه های سفید ترم جدید را روی میزم گذاشته ام...

زیباست، می خواهم این ترم بیشتر شاهد حضور خدا باشم در دل  سرامیک های اکسیدی و غیر اکسیدی

می خواهم درخشش حضور  خدا، بهترین رفیق دنیا را در آنها نشان بدهم.

خدایا! شروعم را شروع سطح بالاتری از شناختت در دل ذرات قرار  بده

خدایا! دریاب که بی تو هیچم.

بغض و تنهایی

دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۴۶
گاهی تمام تنهایی را تحمل می کنی، ولی یکباره بدجور دلت هوای حرف زدن خواهد داشت...

مثل لحظه های الان من....

با خودم فکر می کنم، چرا آقای قاضی، این عارف والا می گفت: نماز!!!!!

فکر کنم خوب می دانست ضعف ما آدم ها در حرف زدن ها نمایان می شود. پس با خدا حرف بزنیم تا بدانیم ضعف هایمان کجاست؟؟؟

دوست دارم سجاده را در همین سرمای زمستان بالای پشت بام پهن کنم، و رو به آسمان به خدا بگویم این همه ضعف در من دیدی و به پایم نشستی، واقعا که تو با معرفت ترین هستی...

دارد بغض تنهایی هایم مرا می کُشد!

بعد فکر می کنم، این همه سال بغض تنهایی مولای عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ...

خجالت می کشم. سجاده را جمع می کنم و حرف های بی فایده ام را دور می ریزم و می گویم، بلند شد،

اللهم عجل لولیک الفرج ....

یار باش نه بار

Unknown

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۲۴
چشمانم پر از اشک است ای ۱۷ ربیع الاول...

شرمسارم در برابر مولایم علی(علیه السلام)...

شرمسارم در برابر صراط المستقیم...

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) فرمودند:

خدواند دوستی دیرینه را دوست دارد، پس در دوستی مداومت ورزید.

این حدیث را نوشتم و هدیه میکنم به تمام دوستانم که بعد از گذشت سالها و حتی ندیدن آنها، باز یادشان در خاطرم زنده است و هنوز صدای خنده های همدیگر را از دور می شنویم. و هنوز از دورهای دور باورهایمان را به اشتراک می گذاریم. همان هایی که با اینکه کنارت نیستند اما از تمام کسانی در کنارت هستند، بیشتر تو را درک می کنند و آرامت می کنند. حتی یک جمله پیامک آنها روزها تو را آرام می کند.

 

امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند : شیعیان ما با یکدیگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را یاد کنند.

پس برای اینکه بدانیم، شیعه هستیم یا نه، تنهایی های خود را کمی چک کنیم. 

*****

میلاد خجسته پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) و امام جعفر صادق( علیه السلام) را به مولای عصر( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همه ی دوستانم تبریک می گویم.

****

خدای خوب من!

راضی هستیم به رضای تو.

تو آنچه خیر است پیش روی ما بگذار تا بتوانیم به عنوان محبین آل الله خدمتی شایسته به این خاندان آسمانی کنیم.

مهربان خدای خوب من! در این تاخیرهای تو حکمتی است، قلب هایمان را با حکمت هایت آشنا کن..

مهربان خدای خوب من!

امشب براتی را ارزانی دلمان کن که دل های مان چیزهایی را طلب کند که راه رسیدن به تو برایمان هموار کند...

خدای من!

دلم پر از تنهایی است، تنهایی مرا با خودت و با کسی که نشان از مهربانی تو دارد پر کن، با کسی که با او به تو برسم...

و می دانم استجابت می کنی چرا که گفته ای...

دارم به تو فکر می کنم ای من!

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۵۳
به تو که نمی دانم گاه چگونه در اوج خواستن، گونه ای خودت را نشان می دهی که بی نیاز هستی

و زمانی که بی نیازی خود را نیازمند جلوه می دهی!


دارم به تو فکر می کنم ای من!

تویی که تمام نیروها و توان و راه حل ها در تو جمع شده و اما باز در دنیای بیرون دنبال درمانی!

با توام ای من!

بیا و کمی آرام تر باش و بیشتر در خودت فرو برو، باور کن در سکوت اندیشه در خود، کمی از من بودن خارج می شوی...

ولی باز به تو فکر می کنم ای من! که چقدر تنهایی...

 

در این میان تنهایی ها فقط عشق تو را پیش خواهد برد هوس عاشقی نداری؟؟؟؟

و عشق تو را از من بودن، رها می کند...

هفده ربیع الاول

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۵۴
امروز اولین روز از ربیع الاول بود. ماهی که سخت انتظار می کشیدم که خدمتی به مولا علی( علیه السلام) کنیم شوق فراوانی برای ۱۷ ربیع داشتم.

برای صراط المستقیم....

 نه صراط به ۱۷ ربیع رسید و نه دل من به آرامش...

این روزها هم دلم بدجور هوای حرف زدن دارد...

کسی آدم ها را توجیه کند، دل من این روزها شرمنده از نگاه مولایم است...

ربیع هر لحظه اش برایم سخت می گذرد...

کاش مجال حرف های دل بود...

کاش...

 

مولای من!

ای روشنای عدل و عدالت، به کجا رو کنم که تو را بهتر ببینم؟؟

در دلم غوغاست، خودت راه را نشانم بده،چرا که تو صراط المستقیمی...

 

یاعلی

مرا ببخش

جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱
سلام خدا!

مرا ببخش،  بنده ی خوبی برای تو نبودم .

سلام مولایم!

مرا ببخش که پیرو خوبی برای شما نبودم و لغزیدم و با تصمیم های اشتباه و کاهلی نتوانستم به شما خوب خدمت کنم.

یاعلی

نیازمند تو هستم...

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۱
روزهای مکرر است که دنبال تو می گردم.

توئی که خودم دلیل نیامدنت هستم. من تو را کم دارم. هر جا که نگاه می کنم تو را کم دارم.

تو را

نگاهت را

پندهای راه گشایت را

هدایتت را

و دعایت را مولای عصر من!

یا صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه  الشریف)! دلم بی قرار توست. کجایی؟ کدام منزل سکنی داری؟

به من بگو کجایی؟ بی تو بدجور دچار دنیا شده ام.

با تو بودن حس رهایی را به من میدهد.

بیا که بال هایم را دنیا قیچی کرده است و افتاده ام بروی زمین.

ای امام من! نیازمند تو هستم.

ای امام من! نیازمند تو هستم....

این دنیا تو را بدجور کم دارد. این دنیا دارد جایی می رود که اوج پستی است.

ای امام من! بیا و قطره ای از مهربانی هایت را به کام این دنیا بریز که تلخی اش دارد می کشد ما را...

ای امام من! نیازمند تو هستم...

اللهم عجل لولیک الفرج

 

مخالفت هم شد، برو...

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۷

وقتی می خواهی جلو بروی، گویی تمام کائنات با تو سر مخالفت دارند و این یعنی راه تو درست است

چون دنیای این روزها تاب خوبی ها را ندارد...

گاهی نمی دانم ما آدم ها با این همه تحصیلات آکادمیک چرا باز در کوچکترین درس ها همیشه عقب مانده و درجا می زنیم؟

چرا؟

یادم باشد، یادت باشد امروز هوای دل هم را داشته باشیم، اگر روزی بیاید و کنار هم نباشیم، دیگر حسرت به گذشته ها فایده ای ندارد

خدایا!

خوبان مرا، زیر چتر رحمت خود، همواره شاد و پیروز بگردان