لختی خواب
يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷
تمام تنم سرد شده
مثل کوهستان
چشم هایم ملتهب از اشک
مثل غروب خورشید
لختی خواب ابدم مرا آرزوست....
اندر معنای زبور: نوشته یا کتابی را زبور گویند.
اما زبور دل!
هر دلی را زبوری است در این عالم، کاش زبوری ناب بنویسیم بهر دل خود
کلمات کلیدی
بایگانی
- فروردين ۱۴۰۰ (۲)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱)
- فروردين ۱۳۹۹ (۳)
- اسفند ۱۳۹۸ (۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱)
- مهر ۱۳۹۸ (۱)
- مرداد ۱۳۹۸ (۳)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱)
- مهر ۱۳۹۷ (۲)
- شهریور ۱۳۹۷ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۲)
- فروردين ۱۳۹۷ (۳)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۲)
- مهر ۱۳۹۶ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۲)
- آبان ۱۳۹۵ (۲)
- مهر ۱۳۹۵ (۵)
- شهریور ۱۳۹۵ (۲)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۲)
- فروردين ۱۳۹۵ (۲)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- دی ۱۳۹۴ (۷)
- آذر ۱۳۹۴ (۵)
- آبان ۱۳۹۴ (۸)
- مهر ۱۳۹۴ (۱۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۰)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۰)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۷)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱)
- بهمن ۱۳۹۳ (۳۴)
- دی ۱۳۹۳ (۳)
- آذر ۱۳۹۳ (۵)
- آبان ۱۳۹۳ (۹)
- مهر ۱۳۹۳ (۶)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱۵)
- تیر ۱۳۹۳ (۸)
- خرداد ۱۳۹۳ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۳)
- فروردين ۱۳۹۳ (۵)
- اسفند ۱۳۹۲ (۳)
- بهمن ۱۳۹۲ (۶)
- دی ۱۳۹۲ (۴)
- آذر ۱۳۹۲ (۶)
- آبان ۱۳۹۲ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۲ (۲)
- شهریور ۱۳۹۲ (۳)
- مرداد ۱۳۹۲ (۹)
- تیر ۱۳۹۲ (۱۴)
- خرداد ۱۳۹۲ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۱۷)
آخرین مطالب
-
۰۰/۰۱/۰۹زبان ناتوان
-
۰۰/۰۱/۰۹خلوتی دیگر و شروع
-
۹۹/۰۳/۰۶در بند نماندن
-
۹۹/۰۱/۰۹ای با وفاترین...
-
۹۹/۰۱/۰۶قدمی نزدیک تر
-
۹۹/۰۱/۰۲عهدهای سال نو
-
۹۸/۱۲/۲۹پایان 1398
-
۹۸/۱۲/۲۴بنای دل ساختن
-
۹۸/۱۲/۲۴کنج خلوت وبلاگ نویسی
-
۹۸/۱۲/۲۳اندکی خلوت
محبوب ترین مطالب
-
۹۳/۰۶/۰۱مخاطب من
-
۹۴/۰۴/۱۵این خدا
-
۹۶/۰۷/۰۹ح س ی ن
-
۹۳/۱۱/۲۱هوای بارانی دل
-
۹۳/۰۸/۱۸باران
-
۹۳/۰۷/۲۱بخشش
-
۹۶/۰۷/۲۰امان دل را بریده امشب باران واژه ها
-
۹۳/۰۸/۰۲باران اشک
-
۹۳/۰۵/۲۴چشم آهویی
-
۹۳/۰۵/۳۱ریشه عشق
مطالب پربحث‌تر
-
۹۳/۰۸/۱۸باران
-
۹۳/۰۲/۱۰ماه پی سازی دل
-
۹۲/۰۵/۰۴سلام بر مولای عشق
-
۹۳/۰۱/۱۶هوای جوانی
-
۹۳/۰۸/۰۲بوی باران بهشت، بوی عشق می آید
-
۹۳/۰۹/۱۳مسیر و دلتنگی
-
۹۳/۰۴/۱۹دل شکسته
-
۹۳/۰۸/۰۲باران اشک
-
۹۳/۰۶/۲۹حل درد
-
۹۲/۰۴/۳۱جهاد با نفس: یاریگران دین اسلام
آخرین نظرات
-
۹ فروردين ۰۰، ۲۳:۳۵ - محسن رحمانیچه زیبا .
-
۹ فروردين ۰۰، ۲۲:۳۷ - محسن رحمانیسلام عیدتون مبارک. نیمه شعبان هم مبارک.
-
۱۱ فروردين ۹۹، ۱۹:۲۴ - محسن رحمانیسلام اعیاد شعبانیه مبارک .
-
۱۱ فروردين ۹۹، ۱۱:۰۱ - 00:00 :.:) تبریک
-
۷ فروردين ۹۹، ۲۰:۳۶ - 00:00 :.اللهی امین :)
-
۳ فروردين ۹۹، ۲۱:۴۷ - محسن رحمانیسلام سال نو مبارک. سال خوبی داشته باشید.
-
۳ فروردين ۹۹، ۰۹:۵۲ - 00:00 :.سلام سال نو مبارک ایشاالله سال خوبی داشته باشی :)
-
۲ فروردين ۹۹، ۱۳:۵۳ - محسن رحمانیسلام سال نو مبارک.
-
۱ فروردين ۹۹، ۱۲:۴۹ - 00:00 :.عیدت مبارک ایشاالله سال خوبی داشته باشی :)
-
۱ فروردين ۹۹، ۰۰:۰۶ - احمد ناروییان شا الله که موفق باشین
خدا نکنه....
طلب مرگ نکنیم....
پاسخ:
مرگ حقیقت است.
مرگ حقیقت است.
خطاب به خودم....
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد، شخصی نشست و ساعت‌ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد..
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد، آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد..
پروانه به راحتی از پیله خارج شد، اما جثه‌اش ضعیف و بال‌هایش چروکیده بودند..
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد، او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند، اما نه تنها چنین نشد و برعکس، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند..
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد..
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم، اگر خداوند مقرر می‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم، به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم..
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد، آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد..
پروانه به راحتی از پیله خارج شد، اما جثه‌اش ضعیف و بال‌هایش چروکیده بودند..
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد، او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند، اما نه تنها چنین نشد و برعکس، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند..
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد..
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم، اگر خداوند مقرر می‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم، به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم..
پاسخ:
این داستان واقعا زیبا و آموزنده است. سپاس
این داستان واقعا زیبا و آموزنده است. سپاس
مرگ حقیقت است اما معصومین فرمودند که :طلب مرگ نکنید
...،....
عمر باعزت روزی تون
پاسخ:
سپاس، ولی همین معصومین هم گفته اند:" دنیا در نزدشان از استخوان خوک در دست بیمار جذامی پست تر است".
سپاس، ولی همین معصومین هم گفته اند:" دنیا در نزدشان از استخوان خوک در دست بیمار جذامی پست تر است".